اندراحوالات من 3

ساخت وبلاگ
دوست دارم به جای کتاب ، آهنگ ، فیلم و ... زمان و مکان خواندن را توصیه کنم. عصر، در میان گرمای ظهر و سایه‌ی عصر، همان زمانی که آفتاب هم برای رفتن یا ماندن دو دل است، کنار یک پنجره یا روبروی درِ اتاقی که نور نارنجی آفتاب چشم اتاق را می‌زند و نسیم خنک هوا(یا کولر) لبخند را به لبانت جاری می‌کند، بهترین زمان برای خلوت میان تو و کتاب است. نور نارنجی خورشید بر چشما اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

بارونِ نم‌‌نم ، چتر و خیابون

بازم دلم هواتو کرده زیر بارون

پ‌ن: پنجمین بارون امسال همین الان نم‌نم در حال باریدنه،الحمدلله:)

اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 162 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

خواستم بگویم که فاطمه دختر خدیجه‌ی بزرگ است.دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه،این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه فاطمه است! 《فاطمه فاطمه است_ دکتر علی شریعتی》 پ‌ن۱:  خوشی ز عمر ندیده، خ اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

زمانش را دقیق یادم هست،پنجمین روزِ خنک آبان ماه درست راس ساعت ۴:۱۴ عصر، مکانش را اما درست در خاطرم نیست،سنگفرش چهارم بود یا پنجم؟ نمیدانم شاید هم ششم، وقتی با گام‌های محکم و پرصلابتت شانزدهمین برگِ زرد افتاده از درخت چنار را زیر پا گذاشتی در چرخش ناگهانیِ چشمهایت بزرگترین حادثه‌ی تاریخ به وقوع پیوست! چشمانت مثل جنگل‌های سرسبز مازندران جذاب و زیبا، مثل دریای اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 206 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

1) بعضی روزها هیچی برای گفتن ندارم و بعضی روزها انقدر حرف برای گفتن دارم که بازم هیچی نمی‌تونم بگم، چهار موضوع مختلف برای نوشتن دارم ولی هر کاری می‌کنم میبینم هیچ کدومش رو نمی‌تونم بنویسم نتیجه‌اش این شد که: حالا فرصت زیاده کم‌‌کم هرگاه حوصله کردم مینویسم ، اصلا شاید تونستم با تاخیر نوشتن رو مد کنم:))2) جمعه رفتم بازار، گفته بودم عاشق شلوغی شهرم؟میشه وسط این اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 221 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

تن بعضی از درخت‌ها عین دل ما آدم‌ها پر از زخم و خراشه! اگه درخت نمی‌کاریم،اگه مرهم گذاشتن بلد نیستیم لااقل زخم نزنیم،شاخه نشکنیم، ریشه ها رو نخشکونیم،اگه درمان نیستیم لااقل درد هم نباشیم! راستی تن چند درخت داغدار هنرنمایی‌های ماست؟ زخم کدوم تن یادگاری وجود ماست؟ دنیا یقیناً انعکاس اعمال ما رو بهمون پس میده! پ‌ن۱: نمایش طنز رادیویی به مناسبت روز درختکاری:) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

_ چرا قاب‌ها رو از روی دیوار اتاقت برداشتی؟ _اینجوری راحت‌ترم، اذیتم می‌کردن _ [با خنده] لگد می‌زدن یا گاز می‌گرفتن؟ _ لگد می‌زدن [با خنده] حواسم رو پرت می‌کردن،نمی‌ذاشتن بفهمم هرمون‌ها از کجا به کجا می‌رن! _ خب الان فهمیدی؟ _نه! ولی فهمیدم کار قلب پمپاژ خونه! _ هووم،خوبه! پس بهتره منم قاب‌هام رو جمع کنم ! _ آره جمع کن؛ شاید تو هم بفهمی که قانون برای همه یکس اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 18:21

برادران محترم و حتی پدر علاقه‌ی شدیدی به المطراش داشتن (آقایون کلا علاقه داشتن) فلذا همیشه چند جفت المطراش درِ خونه‌ی ما بود، امیدوارم هرگز براتون پیش نیاد که یه خرده عجله داشته باشید و بخواید دمپایی گشاد و پاشنه بلند و سنگین مردونه پاتون کنید و باهاش بدوید؛ منم بعد از چندین دقیقه انتظار در صف طویل دستشویی شاد از اینکه نوبت من شده سوار المطراش احمد شدم (کار از پوشیدن گذشته باید سوارش بشی) و به سمت دستشویی پرواز کردم که ناگهان پرهام شکست، پام پیچ خورد و با مخ به سمت زمین پرتاب شدم، نکته‌ی جالب اینه که المطراش حتی یه آخ هم‌ نگفت! این ماجرا بارها( با وسعت کمتر و در حد پیچ خوردن پا) برای من تکرار شده و الان که دیگه الحمدلله خانواده‌ی گرام از دمپایی های پاشنه کوتاه استفاده میکنن (حالا که دیگه من رو ناقص کردن:D) هنوز هرگاه المطراش می‌بینم قوزک پام درد میکنه! جالب اینه که از کفش های پاشنه بلند ما هم عیب می‌گیرن:|+ به مناسبت دیدن المطراش پاشنه بلند پای یکی از همسایه ها:)) ++ المطراش احمد این شکلی بود: دریافت اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 240 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 23:20

قدم که در کوچه می‌گذارم باز هم‌ افکارم مثل صبح به ذهنم هجوم می‌آورند گویا تنهایی بهترین مجال برای حمله‌ی سئوال‌‌هاست. از کوچه عبور می‌کنم و وارد خیابان می‌شوم، انگار امروز همه چیز را دقیق‌تر می‌بینم؛ اولین چیزی که به چشمم می‌خورد سطل زباله‌ی بزرگ کنار خیابان است که اطرافش را زباله‌های کوچک و بزرگ، تکه‌های مقوا و کارتن احاطه کرده است با فاصله‌ی صد متری از آن هم کیسه‌های زباله روبروی درِ حیاط صورتی رنگ جمع شده‌اند، کمی جلوتر شاخه‌های شکسته شده‌ی درختِ توت وسط پیاده‌رو ریخته است و عبور عابران را سخت می‌کند، به زور از بین شاخه‌ها عبور می‌کنم و همزمان که آرام آرام راه‌ می‌روم سعی میکنم خاک‌های چادرم را هم تمیز کنم که صدای گاز دادن موتوری‌ها توجهم را جلب می‌کند،دبیرستان دخترانه تازه تعطیل شده‌ است و پسرکان آمده‌اند خود نمایی، یکی تک‌چرخ میزند و دیگری مسیر رفته را سریع‌تر باز می‌گردد از بین آن‌ها پسرک‌ نه،ده ساله‌ای که هنوز پاهایش به زمین نمی‌رسد ولی مستانه سوار بر موتور گاز می‌دهد متعجبم می‌کند، نمیدانم بخندم یا برای خانواده‌اش متاسف باشم؛ قدم تند می‌کنم تا درگیر ترافیک موتور‌ها نشوم، به چهارراه که می‌رسم اینار شانس با من یار است و همزمان با رسیدنم چراغ هم قرمز ‌می‌شود هنوز قدمی به جلو نگذاشته‌ام که چند موتور و ماشین بی‌توجه به چراغ رد می‌شوند، حواسم را بیشتر جمع می‌کنم و با احتیاط از عر اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 244 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 23:20

یه روز صبح وقتی چشم‌هات رو باز کنی تو نگاهت خورشیدی که داره از پشت برف‌های نشسته روی قله طلوع میکنه از همیشه زیباتره، از لا به‌ لای پلک‌های خواب آلودت آسمون شفاف‌تر و آبی‌تره حتی صدای جیک‌جیک گنجشک‌ها هم به نظرت واضح‌تر و قشنگ‌تره. اون روز اگه پنجره‌ی اتاقت باز باشه و باد برگه‌های روی میز‌کارت رو روی زمین پخش کنه لبخند می‌زنی، اگه نسیم موهای شونه شده‌ات رو قبل از یه جلسه‌ی مهم به‌هم بریزه عصبانی نمی‌شی، سر صبحونه از کنار قهوه‌ی ریخته‌ شده روی لباست تنها با یه لبخند رد می‌شی حتی صدای گریه‌های بلند و مداوم یه نوزاد هم‌ مثل شنیدن اتفاقی موسیقی مورد علاقت لذت بخشه! نمی‌دونم اون روز کی می‌رسه حتی نمی‌دونم کی روشنی توی چشم‌هات درخشان‌تر و شفاف‌تر از همیشه میشه اما هرگاه، هرجا فهمیدی حالت عین یه رویا،عین به نسیم،عین آرامش یه خوابِ دم صبح خوبِ خوبه منو فارغ از تمام این فاصله‌ها، از پشت پیچ تمام این جاده‌ها به یاد بیار ... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 223 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 23:20

من جزء اون دسته از آدم‌هام که تقریبا همیشه صدای آهنگ گوشیم میاد، چه موقع خواب چه صبح که تازه بیدار شدم چه موقع آشپزی یا پیاده‌روی و ... به نوعی میشه گفت به موسیقی اعتیاد دارد.( اصلا هم چیز خوبی نیست:|) قبلا (یعنی حدود ۴،۵ سال پیش) از آهنگ‌های سنتی بدم می‌اومد چون همیشه تصنیف های کسل کننده و شعرهای قدیمی با ریتم و سبک هایی که دوست نداشتم رو تو ذهنم می اورد، اما بعد از شنیدن اتفاقی اهنگ ماه و ماهی از حجت اشرف زده( آهنگ یه وبلاگ توی بلاگفا بود) به اهنگ‌های سنتی علاقه‌مند شدم تا جایی که حتی الان آهنگ‌های سنتی رو به پاپ ترجیح میدم. از این بین صدای فوق‌العاده‌ی شجریانِ پسر( همایونشون) و آهنگ‌های عالیش همیشه من رو مسخ میکنه از چرا رفتی؟ و چونی بی من؟ و کولی گرفته تا آهنگ "آهای خبردار" که این روزها دائم می‌شنوم و لذت می‌برم،حال این آهنگ رو اونقدر دوست دارم که دلم خواست همتون رو با این پست به شنیدنش دعوت کنم:) متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. para اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 233 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 23:20

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین  هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من! میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم منم من، سنگ تیپاخورده‌ی رنجور منم، دشنام پست آفرینش، نغمه‌ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم... "زمستان_مهدی اخوان ثالث" اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 165 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 23:20

امشب وقتی به نوزده سال گذشته نگاه میکنم نقاط قوت و ضعف‌ها، خطاها و درست‌هایم را بهتر می‌بینم و بهتر در مقام قضاوت گذشته‌ام می‌نشینم!  برای فرشته‌ی امروزم آرزو میکنم در دهه‌ی جدیدِ زندگی‌ مسیری بهتر و کم خطاتر داشته باشد! + بیشترین چیزهایی که امروز از آن‌ها احساس پشیمانی می‌کنم " گفتنی هایی که نگفتم، نگفتنی هایی که گفتم،گفتنی هایی که دیر گفتم؛ کسانی که باید بیشتر به آنها اهمیت می‌دادم و ندادم، کسانی که نباید به آنها اهمیت می‌دادم و دادم" است. ++ انتقاد، پیشنهاد، سئوال، نصیحت و خلاصه هر چه می‌خواهد دلِ تنگتان بگویید:) +++ دوست دارم تصور ذهنی شما را از فرشته‌ای که در این مدت شناخته‌اید بدانم، با تمام ویژگی های خوب و بدی که دیده‌اید و خوانده‌اید و شناخته‌اید (بدون تعارف) لطفا به عنوان یادگاری بنویسید:) ++++ دیگه فکر نکنم لازم باشه بگم که امروز شمع های نوزدهمین سال زندگیم رو خاموش کردم و وارد بیستمین سال شدم، دو دهه از زندگیم گذشت:) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 259 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1396 ساعت: 12:09

میدونی اشکال زندگی واقعی چیه؟ تو لحظات حساس موسیقی نداره!  The Cable Guy(مرد کابلی)_ بن استیلر اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1396 ساعت: 12:09

امشب وقتی به نوزده سال گذشته نگاه میکنم نقاط قوت و ضعف‌ها، خطاها و درست‌هایم را بهتر می‌بینم و بهتر در مقام قضاوت گذشته‌ام می‌نشینم!  برای فرشته‌ی امروزم آرزو میکنم در دهه‌ی جدیدِ زندگی‌ مسیری بهتر و کم خطاتر داشته باشد! + بیشترین چیزهایی که امروز از آن‌ها احساس پشیمانی می‌کنم " گفتنی هایی که نگفتم، نگفتنی هایی که گفتم،گفتنی هایی که دیر گفتم؛ کسانی که باید بیشتر به آنها اهمیت می‌دادم و ندادم، کسانی که نباید به آنها اهمیت می‌دادم و دادم" است. ++ انتقاد، پیشنهاد، سئوال، نصیحت و خلاصه هر چه می‌خواهد دلِ تنگتان بگویید:) +++ دوست دارم تصور ذهنی شما را از فرشته‌ای که در این مدت شناخته‌اید بدانم، با تمام ویژگی های خوب و بدی که دیده‌اید و خوانده‌اید و شناخته‌اید (بدون تعارف) لطفا به عنوان یادگاری بنویسید:) ++++ دیگه فکر نکنم لازم باشه بگم که امروز شمع های نوزدهمین سال زندگیم رو خاموش کردم و وارد بیستمین سال شدم، دو دهه از زندگیم گذشت:) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 238 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 23:07

من نه شاعرم و نه شاعری بلدم ولی این خط خطی ها حاصل چند دقیقه حس شاعرانه است :) دعا کِردُم که دنیا مال ما بو که دنیام نه، فقط تو فکرَلِت یه یاد ما بو  دعا کِردُم که جِی مو تو دِلِت بو که ای تو دل نه هم، فَقَ(فقط) یه کنج خاطرِت بو دعا کِردُم یه شو آروم بگیرُم که ای مو او شووَم، شو آخرُم بو دعا کِردُم که تو تقدیرُم آخر یه شو هم صحبتی بُی چیشَلِت بو متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False"> معنی: دعا کردم که دنیا مال ما باشد اصلا دنیا هم نه، فقط در فکرهایت یک یاد من باشد دعا کردم که جای من در دلت باشد اگر در دلت نشد هم فقط یک کنج از خاطرت باشد دعا کردم که یک شب آرام بگیرم حتی اگر شده آن شب،شب آخر عمرم باشد دعا کردم که حداقل در تقدیرم یک شب هم صحبتی با چشمهای تو باشد پ‌ن: از اونجایی که مخاطب نداره تقدیمش میکنم به خودم:)) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 189 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 8:28

دو چشمت آبیِ دریای بوشهر نگاهت گرم چون گرمای بوشهر لبت تا میگشایی در شکرخند به شیرینی است چون خرمایِ بوشهر پ‌ن۱: تقدیم به وجود نازنین همتون:) پ‌ن۲: خوشا آنها که در جوابِ شعر ، شعر می‌نویسند:) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 22:54

زندگی معجزه‌ی ساده‌ای نیست ، همین که هر صبح در هوای زندگی چشم باز میکنیم و نفس میکشیم یعنی هنوز زنده‌ایم و باید قدر نفس هایمان را بدانیم، حتی یک ثانیه بیشتر...حتی یک ثانیه هم یعنی غنیمت!یلداتون پر بار و گرم ؛ امیدوارم جمعتون جمع و دلتون شاد باشه همیشه، ان‌شاءالله:) + براتون فال حافظ گرفتم، سعدی(؟) میفرماید همتون تا سال دیگه یا زن گرفتید یا شوهر کردید یا بچه دارید یا ... خلاصه که بختتون باز شده، برید شاد باشید و امشب با خیال راحت حافظ رو به نیت های دیگه‌ای باز کنید:)) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 22:54

از کنار کافه‌ی اسپرسو عبور می‌کنم، دوباره چند قدم به عقب بر می‌گردم و به میزهای خالی خیره می‌شوم، مدت‌ها بود که دوست داشتم یک قهوه‌ی شیرین مهمانم کنی، مثل گذشته‌ بگویی: "قهوه را باید تلخ خورد اگر قرار به شیرینی است پس چای بخور چرا قهوه؟ قهوه را باید تلخ خورد!" من هم مثل همیشه با لذت به ژست شیک و خط اتوهای لباست که هرگز جابه‌جا نشد نگاه کنم، بخندم و بگویم: "خیلی خب برای من ادای باکلاس‌ها رو در نیار، می‌دونی که من عاشق بوی قهوه‌ام اما از تلخی بدم میاد، نمی‌تونم الکی برای کلاس مزه‌ی زهر رو تحمل کنم!" یک اسپرسو و یک قهوه‌ی ساده‌ی شیرین سفارش بدهی و من باز با غیظ بگویم: "چرا برای من اسپرسو سفارش ندادی؟"  به چشمانم خیره شوی، لبخند بزنی، کلافه دستی در موهای قهوه‌ای خوش حالتت ببری و بگویی: " تو طاقت تلخ خوردن نداری، هرگاه تونستی تلخیش رو تحمل کنی اسپرسو بخور، هر چی اصل و فابریکش خوبه!"  من حرص بخورم و تو بخندی،خیره شوی به صورتم و باز با لبخند بگویی: "اصلا من این قهوه رو با شیرینی چشم‌ها و لبخند تو میخورم، خوبه؟"  صدای مرد کافه‌چی از وسط خاطرات بیرونم می‌کشد: "امری داشتید خانم؟" از میزهای خالی چشم می‌گیرم و به صورت کافه‌چی خیره می‌شوم، در دلم شیر یا خط می اندازم، شیر آمد!  _ بله! به سمت میز کنار دیوار می‌روم، یک صندلی عقب می‌کشم و می‌نشینم، چقدر اینجا بدون تو، بدون عطر تو غریب است، راستی هن اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 165 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 22:54

و ما چه میدانیم دست بسته زیر خاک و تنفس یعنی چه؟ ما چه میدانیم عملیات لو رفته یعنی چه؟ و ما چه میدانیم نهر خَیّن چه دید و چه شنید و چه استشمام کرد؟  ما چه میدانیم درد مادری بعد از دیدن دست های بسته یعنی چه؟ + زنها همیشه دسته گل به آب میدهند، گاهی به کَرخه و اروند و گاه به رود نیل! ++ بشکند قلمی که ننویسید بر فرزندان خمینی چه گذشت... ( متون کپی شده) اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 165 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 22:54